چالشی به نام تسهیلات کلان
راه اندازی مجمع کارافرینان اجتماعی ایران ،قسمت اول
عدم تحقق اهداف کلان کشور درزمینهی تأمین مالی بخش صنعت، بحرانی تمامعیار را پیش روی بخش تولید قرار داده است. برمبنای هدفگذاریهای صورت گرفته در برنامه ششم توسعه، بایستی سهم صنعت از کل تأمین مالی سالانه به 40 درصد برسد. با اینحال در سال 1401 تولیدکنندگان بهواسطه پارهای از سیاستهای پولی- مالی، بیشترین فشار را از ناحیه دسترسی اندک به تأمین مالی تجربه کردند.
سیاستگذاران نیز باهدف تقویت تشکیل سرمایه و افزایش سهم تأمین مالی بخش صنعت و معدن تلاشهای بسیاری را در طول سالیان اخیر انجام داده و در قالب اوراق گام، تسهیل شرایط برای ورود صنایع به بازار سهام و تجمیع سرمایههای خانوادگی در بنگاههای کوچک و متوسط سعی در تقویت بنیه مالی بخش صنایع و معادن کشور داشتهاند.
با اینحال سیاستهای داخلی بهویژه تورم قاطبه این اهداف را ناکام گذاشته و بخش تولید زمینگیر شده است. موضوعی که بهروشنی اثر خود را بر کاهش توان اشتغالزایی بخش صنعت و معدن، افت تشکیل سرمایه و کاهش سهم صنعت از ارزشافزوده ایجادشده در اقتصاد ایران تحمیل کرده است. وضعیتی که در بسیاری از پژوهشهای اخیر، یکی از زمینههای بروز تنشهای سیاسی اجتماعی اخیر معرفی شده است.

گزارش نحوه شکلگیری و توسعه صنعت الکترونیک کره جنوبی
🔸قسمت دوم
در قسمت قبل، گفتیم تجربهی توسعهی صنعت کره جنوبی، میتواند برای سیاستگذاری صنعتی کشورمان درسهایی داشته باشد؛ در این قسمت، مهمترین آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. با ما همراه باشید
1: جایگزینی واردات و تشویق صادرات قابل جمع هستند
تصور عمومی این است که حمایت تعرفهای و راهبرد جایگزینی واردات با تشویق صادرات تناقض دارد. در صورتی که تجربه کره نشان میدهد میتوان هر دو راهبرد را به طور همزمان بکار برد..
2: صادرات میتواند خیلی زود آغاز شود
تصور میشود که ابتدا صنایع داخل باید به طور کامل رقابتی شده و بعد وارد فاز صادراتی شوند. در صورتی که تجربه کره نشان میدهد میتوان از همان ابتدا به بازارهای صادراتی فکر کرد و بهترین نقطه آغاز هم حمایت از بنگاههایی است که دارای صادرات هرچند محدود هستند یا برنامه افزایش صادرات دارند. البته که باید صادرات را از کالاهای سادهتر و مونتاژی شروع کرد و به مرور برای کسب ارزشافزوده بیشتر برنامهریزی و تلاش کرد. هرچند پویاییهای زنجیره ارزش جهانی در چند دهه اخیر متحول شده و بایستی پیش از برنامهریزی برای ورود به بازارهای جهانی، این پویاییها را شناخت و مدنظر قرار داد.
3: در مورد کالاهای نهایی و مصرفی، بخش خصوصی بایستی محور و پیشران برنامه توسعه صنعتی باشد
هرچند دولت میتواند در حوزههای حساس و پیچیده که بخش خصوصی تمایل یا توان ورود ندارد سرمایهگذاری کند. برای مثال سرمایهگذاری اولیه در حوزه نیمههادیها در کره توسط دولت انجام گرفت و بعدها بنگاههای خصوصی به این حوزههای حساس ورود کردند.
4: یادگیری و ارتقای قابلیتهای فناورانه نقش کلیدی در کسب رقابتپذیری دارند
دولت بایستی زمینه را برای انتقال و انطباق دانش تولید فراهم کند. حمایت از ارسال مدیران و تکنسینها به بنگاههای پیشروی جهانی و همچنین سرمایهگذاریهای مشترک بین بنگاه داخلی و خارجی و همچنین تاسیس موسسات تحقیقاتی تخصصی (و نه دانشگاه) از جمله ابزارهای حمایت از یادگیری و انتقال دانش است.
5: اهداف صادراتی بهترین معیار برای ارزیابی عملکرد حمایتشوندگان
سیاست صنعتی و تخصیص رانت به بنگاههای بخش خصوصی باید با معیارهای عملکردی مشخص همراه باشد. افزایش بهرهوری و تحقیق و توسعه، معیارهای مبهمی هستند و دستگاه اداری هم معمولا ظرفیت لازم برای بررسی دقیق این معیارها را ندارد. در مقابل اهداف صادراتی به راحتی قابل راستیآزمایی هستند و همچنین ثابت شده که بیشترین آثار اجتماعی را دارند.
6: توسعه صنعتی و موفقیت در صادرات، نیاز تلاش همگانی
دولت، بنگاههای تولیدی و انجمنهای صنعتی بایستی تمام تلاش خود را برای ارتقا و توسعه صنعت بکار بگیرند. مهمترین عامل تعیینکننده هم ساختار یا نظام انگیزشی حاکم بر اقتصاد کشور است. اگر نظام انگیزشی حامی سرمایهگذاری و تلاش زیاد برای یادگیری و رقابتی شدن باشد، امکان موفقیت برنامه توسعه صنعتی افزایش پیدا میکند. ولی اگر برای مثال از یک طرف با ممنوعیت واردات از صنعت حمایت شود و از طرف دیگر با قیمتگذاری دستوری سرکوب شود، امکان توسعه از صنعت سلب میشود. از اینرو حمایت همه جانبه از طرف دولت و تلاش همه جانبه از طرف بخش خصوصی و هماهنگی این دو نیرو، کلید توسعه صنعتی است؛ در نتیجه سیاست پولی و مالی، سیاست مالیاتی، سیاست ازری، سیاست صنعتی و حتی سیاست آموزش و پرورش بایستی در راستای حمایت از تولید داخلی و توسعه صادرات قرار گیرد.
علیرضا نبی، کارآفرین و فرزند ایران
🔸️قسمت اول
▫️کارآفرینی اجتماعی
▫️کارآفرینی اجتماعی به عبارتی پرتکرار و محبوب در سالیان گذشته تبدیلشده است. هر زمان که تلاطمات اقتصادی رو به فزونی باشد و شاخصهای رفاه دستخوش تغییراتی مأیوسکننده شود، کارآفرینان اجتماعی وظایفی سنگینتر از گذشته را باید بر دوش خود حمل کنند.
▫️در حال حاضر که کارآفرینی اجتماعی در حال تکثیر در جامعه است، یک کارآفرین بیش از باقی فعالان این عرصه به چشم آمده و شاید بتوان گفت که این فرد پرچمدار کارآفرینی اجتماعی در کشور است.
▫️علیرضا نبی چهره مشهور و محبوب رسانههای گوناگون کشور است و در اظهارات خود سعی میکند که آن بخشی از جامعه که بذر امید در دلهایشان خشکشده را دوباره زنده کند که به تکاپو و فعالیت مجدانه بپردازند.
▫️صحبتها، سخنرانیها و گفتگوهای بسیاری از علیرضا نبی در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر و تأثیرگذاری آن در حوزه کارآفرینی اجتماعی بهوضوح دیدهشده اما ما در خبرنامه مجمع کارآفرینان ایران به دنبال حرفهایی از علیرضا نبی هستیم که تاکنون درجایی گفته نشده است و در ابتدای شروع مصاحبه هم این درخواست را از نبی داشتیم که با استقبال ویژه وی روبهرو شدیم.
▫️بهعنوان سؤال نخست، چه شد که کارآفرینی را انتخاب کردید و از چه سنی در این مسیر قدم برداشتید و کار کردید؟
▫️من علیرضا نبی هستم و در زمانی زندگی میکردم که کار ارزشمندترین اتفاق آن روزها بود. آدمی که کار میکرد مؤمن و باخدا خطاب میشد. به همین دلیل همه دوست داشتند که فعالیتی را انجام دهند و بهاصطلاح سفرهانداز باشند. کار مانند مکتبخانهای بود که ما را مدیریت میکرد و آموزشهایی را به ما میآموخت.
▫️ما پسر بودیم و در آن روزها رسم بر این بود که پسرها در هوای تاریک از خانه خارج شوند و در تاریکی هم به خانه بازگردند. کارکردن بسیار سبب توسعه و تقویت افراد میشد. در آن روزها هرچه بیشتر به کوشش و فعالیت میپرداختی از امتیازات متعددی هم بهرهمند میشدی و هیچ خبری از رانت و قدرت نبود.
▫️من در آن زمان تنها یکچیز بلد بودم که روزنامه را یک تومان خریداری کنم و حدود 15 هزار به فروش رسانم و انعام بود که نقش بسزایی داشت. انعام زیبا بود زیرا به کار خوب تو توسط افرادی پاداش داده میشد که شاید دلیلی برای آن تشویق و هدیه نبود. از من در سن هشتسالگی، روزنامه را به قیمت دو تومان خریداری میکردند که پاداشی برای زحمات و کوشش من باشد. وقتی جامعه را اینچنین روان کنی باقی مردم هم در مسیر درستی قدم برمیدارند.
▫️ما چیزی تحت عنوان کار بد یا خوب نداشتیم و ماهیت کارکردن پاک و مقدس بود. بیکاری هیچ جایی در آن زمان نداشت و بسیار اتفاق نامبارک و ناصوابی بود. اگر در میان هم سن و سالهای من جستجویی کنید بهخوبی میفهمید که کارکردن و یخ زدن دستان و انجام کارهای خدماتی مثل واکس زدن امری طبیعی بود.
علیرضا نبی، کارآفرین و فرزند ایران
🔸️قسمت دوم
▫️من بهصورت رسمی در سال 1362 و در سن 12 سالگی اولین کارگاه چاپ پارچه مشهد را بنا نهادم. مدتی بود که ساعت کاری از دستم دررفته بود و نمیدانستم 20 ساعت کار میکنم یا 24 ساعت اما از خلق چنین تصاویری بر روی پارچه لذت میبردم. من هیچ شناختی از نیروی انسانی و کارمند داری نداشتم و یک نفر که سواد دانشگاهی بالایی نداشت اما از سواد اجتماعی بسیاری بهرهمند بود بهعنوان اولین کارمند چاپ نبی شروع به کار کرد و آن شخص مادرم بود.
▫️شما که ساکن تهران نبودید پس چگونه با چاپ آشنا شدید؟
▫️من یک بیقراری به نام نقاشی داشتم. من برای اینکه شغل پدر را دوست نداشتم راهی شهر شدم و به تکتک مغازهها مراجعه میکردم تا شغلی را پیدا کنم. وارد یک کارگاه نقاشی در زیرزمینی شدم و بوی گواش رنگی که به مشامم خورد حالم را بهبود بخشید و دائماً دوست داشتم که از هوای آنجا تنفس کنم.
▫️به صاحب آن کارگاه گفتم که آیا به کارگر احتیاج ندارید و جواب داد که تو بسیار بچه هستی و به درد این کار نمیخوری. به صاحب آن کارگاه گفتم که بهاندازه چای ریختن میتوانم و از من برمیآید و بالاخره بهعنوان آبدارچی در آن کارگاه مشغول به کار شدم. دو سالی از استخدام من در کارگاه گذشت که توانستم سرپرستِ کارگاه شوم و 17 نیروی زن و بچهدار زیر نظر بنده به فعالیت بپردازند.
▫️برای راهاندازی این کارگاه به یک سرمایه اولیه نیاز داشتید که نقش مؤثری هم در زندگی شما داشته، این مقدار که شاید هم زیاد نبوده به چه صورت تأمین شد؟
▫️من مسیر زندگی را در دست خود افراد می دونم. انعامی که از فروش روزنامهها به دست میآوردم زمینهای برای راهاندازی چنین فعالیتی بود. مطمئن هستم اگر از انعام روزنامهها هم پولی به دست نمیآوردم قطعاً خداوند از جای دیگری به بنده روزی میداد. هیچ بنبستی وجود ندارد. یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت.